مست از نگاهت می شوم
مست از نگاهت می شوم انگور انگور
شهد از لبانت می برم زنبور رزنبور
تا سینه از داغ شما آتش بگیرد
دزدیده می بینم تو را از دور از دور
بانو نمک بر زخم لبهایم مپاشان
تا می خورم طعم لبان شور با شور
آری من آن دیوانه تنهای شهرم
می خواهمت بانوی من ناجور ناجور
مثل تمام لحظه ها پایان شعرم
سر را به روی شانه ات با زور با زور
امین نوروزی