چوپان
گله ی رم کرده ی موهات را چوپان منم
چند سالی می شود موی تو را آبستنم
گاه در آغوش من گم می شوی مانند عطر
گاه پیدا می شوی چون آه ، در پیراهنم
من نمی دانم تو این ایام مشغول چه ای ؟
من که با یک شانه دارم گور خود را می کنم
حال من خوب است آری ، قصد دارم باز هم
پسته ی سربسته ای را بین دندان بشکنم !
حسین شیردل
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و نهم تیر ۱۳۹۴ ساعت 6:39 توسط مزدک
|