گَرَم یاد آوری یا نه / من از یادِ تو می کاهم!!! ....

 

خودت هم خوب می دانی / ترا دیگر نمی خواهم .....

 

به یاد آوَر چه شبهایی / که یادت کرد یادِ من ........

 

به یادم هست خندیدی به اشک و آه و دادِ من .....

 

شبَم رنگ غمت بود و دلم همرنگِ تنهایی ......

 

مرا بگذار و بگذر با حدیث عشق و رسوایی ......

 

 تو امّا با غرورِ نابهنگامت .....

 

بهارِ عشق را پاییزِ غم کردی .....

 

نگاری تازه بنمودی و عشقی تازه تر کردی .....

 

تمامِ شهر را از ماجرای من خبر کردی ......

 

سکوتم را جوابی تلخ دادی گریه هایم را هدر کردی .......

 

کنون باز آمدی تا باز من هم عاشقت باشم؟ ....

 

 نه من دیگر فریبِ چشمهایت را نخواهم خورد ......

 

 به قبرستان تمامِ خاطراتِ کهنه خواهم برد ....

 

 به این زیبایی و زشتی / بدین تلخی و شیرینی .....

 

چنین فریاد خواهم زد: .......

 

گرم یاد آوری یا نه / من از یادِ تو می کاهم!! ....

 

خودت هم خوب می دانی / ترا دیگر نمی خواهم.....

 

مهدی رضازاده