تقصيرِ
تقصيرِ من يا کار تقديره؟!
اينکه برای ديدنت ديره
اينکه دلت ديوونهی من نيست
با يک قشون ديوونه درگيره
تقصيرِ من يا کار تقديره؟!
عاشق شدم امّا نفهميدی
گفتم بهت که عاشقم، امّا
گفتی که: «عاقل باش!» و خنديدی
تقصيرِ من يا کار تقديره؟!
آشوبه هر شب تا سحر خوابم
شب ها همَش کابوس میبينم
روزا تنم گُر داره، بیتابم
تقصيرِ من يا کار تقديره؟!
نقش سفر افتاده تو فالم
میدونم از تقويم من ميری
بارونيه، پاييزيه حالم
تقصير من بود و نفهميدم
تقدير من بود و نفهميدم
وقتی که دل کند از دلم ديدم
درگير من بود و نفهميدم
#اميد_نقوی