دلتنگ و ویران
دلتنگ و ویران در خیابان های بی تو
می گریَم امشب زیر باران هایِ بی تو
وقتی نباشی دهلی و تهران و لندن
فرقی ندارد نامِ زندان هایِ بی تو
من این همه آواره ام، آخر چگونه
این قدر خوشبخت اند انسان هایِ بی تو ؟
من امتدادِ زوزه یِ گرگی غریبم
دربُرده جان از آن زمستان هایِ بی تو ....
ــــــــــــــــــــــــــــ
عبدالحمید ضیایی